میرود کز ما جدا گردد، ولی جان و دل با اوست، هرجا میرود
رفت و نرفته نکهت گیسوی او هنوز غرق گل است بسترم از بوی او هنوز
شب این سر گیسوی ندارد که تو داری آغوش گل این بوی ندارد که تو داری
ای شادی جان سرو روان، کز بر ما رفتی از محفل ما چون دل ما، سوی کجا رفتی؟ تنها ماندم، تنها رفتی