و من شهریورم. همانی که سبز می آید و زرد می رود.
آنقدر امیدوار بودم که پاییز دلش نیامد زرد شود...
پدر سرخ می کند صورت به سیلی رخ فرزند نگردد زرد و نیلی
یک شب دعای تشنه ی ما ابر می شود این روزگار زرد و سترون همیشه نیست
به نوشابه نارنجی میگین زرد به ماهی نارنجی میگین ماهی قرمز به چراغ راهنمایی نارنجی میگین زرد با نارنجی مشکلی دارید؟
تو نباشی من و این پنجره ها هم زردیم ....