به حُرمت چشمانش تا ابد نگاه بر دیگری را بر خود حرام کردم ...
و اما چشمانش صبح پیروزی بود چشمانش را گرفت جنگ اغاز شد..
موقع رفتن چشمانش را تقسیم کرد ؛ سیاهی اش به روزگارِ من رسید ، آرامشش به دیگری!
چشمانش چنگیز بود و من ایرانی ویران... لیلا قهرمانی آرمینا
او مرا مجنون چشمانش کرد اما نگاهش رو به فرهاد بود