شنبه , ۳ آذر ۱۴۰۳
گاهی به سرم می زند عاشق شوم از نو از بس که شدیدا گله دارم گله از تو...
هر که از عشق تو پرسید ،به او گفتم شکر... پیش مردم،گله از یار؟! همینم مانده ست......
از زندگانی ام گله دارد جوانی ام!!شرمنده جوانی ام از این زندگانی ام!!...
کوله باری پر از هیچ که بر شانه ی ماست...گله از دست کسی نیست...مقصر دل دیوانه ی ماست......
گله از دست کسی نیستمقصر دل دیوانهی ماست...
در پِیِ پُرسش بی پاسخ این خلق مباشگله هر روز به دنبال چرا خواهد رفت!...
گله از دوست ندارم خوش وخرم باشدخودم انگار به من باز خیانت کرده......
گله از دست کسی نیستمقصر دل دیوانه ی ماست......