سه شنبه , ۱۳ آذر ۱۴۰۳
من کسی ام،که در کوله بارم فقط این ها را دارم:وطنم،پرچمم،کلمات،کتاب. شعر:خالد فاتحیگردآوری و نگارش و ترجمه ی اشعار: زانا کوردستانی...
چشم در راه کسی هستمکوله بارش بر دوش ،آفتابش در دستخنده بر لب ، گل به دامن ، پیروزکوله بارش سرشار از عشق ، امیدآفتابش نوروزبا سلامش ، شادیدر کلامش ، لبخنداز نفس هایش گُل می باردبا قدم هایش گُل می کاردمهربان ، زیبا ، دوستروح هستی با اوست !قصه ساده ست ، معما مشمار ،چشم در راه بهارم آری ،چشم در راهِ بهار. . . !...
کوله باری پر از هیچ که بر شانه ی ماست...گله از دست کسی نیست...مقصر دل دیوانه ی ماست......
پدر با کوله باریاز عشق و مهربانی و محبتقامتت الف بود دال شد...