گوش ها سردِ صحبتِ با او حرف هایش همیشه کر بودند شنبه تا شنبه هم کلاسی هاش: سیزده ماهِ در به در بودند... «آرمان پرناک»
چشمان سیاهت ، مرا می برد غنچه لب هایت ، مرا می برد وقتی که آه میکشد لبهای تو پس لرزه ی آهت مرا می برد تمام جاده ها از برف پر شد تمام گوش ها از حرف پر شد بیا عشقم به فریاد دلم رس که صبرم سر رسید...