سالها گذشت تا دریابم دختر بودن نه فقط نوعی ادراکِ تنهایی و نگاهِ نوین ، بلکه فرایند پیچیده ای از حضور و زیست است که هزینه اش را هیچ جنسی نمیتواند بپردازد.
جوان بودم وسبکسری خام ،
اما دانستم:
که اگر لحظه ای از پا بنشینم
که اگر لحظه ای در میانه ی راه درنگ کنم
زمانه ریشه هایم را در باتلاق دردسرهای روزمره فرومیبرد .
من بودم که دلاورانه یک جرعه زندگی را طلب کردم ؛
و این خواستن
مرا به ورطه ی آتشی کشاند که هرچه دست و پا میزدم شعله ور تر میشد .
فقط می خواهم بدانید که دختر بودن کم از سلحشوری جنگاور بودن ندارد ؛ تجربه ای برای تداوم یک بقای دردناک.
نبردی که اگر لحظه ای از آن بنشینی چنان ضربه های دردناکی بر تو مینشیند که آرزوی مرگ میکنی!
و در می یابی که از مدت ها پیش قمار زندگی ات را باخته ای ...
بودهن دریس
ZibaMatn.IR