در طول زندگی مان ما ده ها من جسمی می بینیم به خودمان و صدها من روحی . جابه جا در زندگیمان روحمان تغییر می کند و ده ها مرتبه و حالت روحی را پشت سر می گذارد. هر من جسمی و روحی یک بدن دارد که روزی عاقبت می میرد . وما آنها را پشت سر خودمان جا می گذاریم. فکر می کنم به همین دلیل است که می گویند نباید به دیگران بدی کرد و حتی جواب بدیشان را با بدی داد چون آن کسی که به تو بد کرده یکی از زندگی های گذشته ی خودت است. یکی از حالات ممکن و یا اعمال خودت است که هنوز نمرده . یک تکه از توست ،یکی از توست که آمده به این بهانه تو را ببیند یا باهات آشنا شود یا خودش را خالی کند با تو ، چون شما مبتلا به هم هستید و در نهایت او باید تکه ای از جنازه ی تو بشود . یا تو تکه ای از جنازه ی او بشوی . پس تو در نهایت می توانی فقط به خودت بدکنی ./ محمد رضا کاتب / رمان چشمهایم آبی بود/
ZibaMatn.IR