مرحبا ای پیک مشتاقان، بده پیغام دوست
تا کنم جان و دلم را وقف آن آرام دوست
در هوای عشق او، دل بی قرار و بی نفس
می تپد در سینه ام، هر دم به شوق نام دوست
چشم من بر راه او، هر لحظه در انتظار
تا که بنشینم به پای صحبت و کلام دوست
در غم هجران او، دل پر ز آه و درد شد
ای نسیم صبحگاهی، برسان پیغام دوست
در شب تاریک و سرد، نور او ماه من است
ای سحرگه برسان، بر دل من جام دوست
دل به یادش زنده و با یاد او آرام دل
در هوای وصل او، جانم فدای دام دوست
با خیالش زندگی، بی خیالش مرگ من
ای پیام آور عشق، برسان پیغام دوست
مهدی غلامعلی شاهی
ZibaMatn.IR