روشن از نور تو دل، لحظه شماریست که نیست
هر نگاهی به رویت، بی قراریست که نیست
چشم بگشا و ببین، در دل ما شوری هست
عاشقی با تو در این دل، انتظاریست که نیست
هر کجا می گذری، عشق به دنبال تو هست
در هوای تو دلم، بی قراریست که نیست
با تو هر لحظه دلم، در تب و تاب افتاده
این تب و تاب دگر، اختیاریست که نیست
از سر زلف تو هر موج، حکایتی دارد
قصه ی عشق تو، بی اعتباریست که نیست
دل به دریا زده ام، با تو سفر خواهم کرد
زیرا در این ره عشق، بی قراریست که نیست
مهدی غلامعلی شاهی
ZibaMatn.IR