یارب بیار باده که فصل بهار شد
وقت نشاط و مستی و عشق و قرار شد
بگذر ز غم، که شادی از راه می رسد
دل را ز بند غصه رها کن، که کار شد
در باغ عشق، گل های امید می شکفت
هر گوشه ای ز شوق تو باغ و بهار شد
هر لحظه با خیال تو دل زنده می شود
با یاد تو زمانه پر از انتظار شد
در محفل وصال تو دل شاد و بی قرار
هر لحظه با تو بودن ما شاهکار شد
چون نغمه ی پرنده به گوش دل آمدی
با آمدنت، غم ز دل ما فرار شد
آری، به عشق روی تو دل بسته ام کنون
با هر نگاه تو دل ما بی قرار شد
یارب بیار باده که فصل بهار شد
وقت نشاط و مستی و عشق و قرار شد
مهدی غلامعلی شاهی
ZibaMatn.IR