در دل شب صدف راز ز دریا برخاس...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن مهدی غلامعلی شاهی
- در دل شب صدف راز ز دریا برخاس...
در دل شب، صدف راز ز دریا برخاست
ماه و مهتاب به شور آمد و غوغا برخاست
نغمه ی عشق تو در گوش فلک زمزمه شد
چشم مستت به دلم قصه ی دنیا برخاست
باد صبا با دل شیدا ز ره دور و دراز
بوی زلف تو به هر کوی و سراپا برخاست
آتش عشق تو در سینه ی من شعله ور است
هرچه کردم که نهان سازم، به رؤیا برخاست
در ره عشق تو افتادم و برخاست دلم
هر قدم با تو به صد شوق و تمنا برخاست
باغ دل با تو بهار است و گلستان امید
نغمه ی عشق تو با هر گل و گل ها برخاست
چون مه و مهر به یک جلوه ی زیبا بنشست
نور رویت به دل شب، چون به دریا برخاست
در ره عشق، فدا کردم و دل بردی ز من
قصه ی عشق تو با هر ضربه ی آوا برخاست
تا که در کوی تو افتاد نگاهم به نگاه
شور و شیدایی و عشق و به دنیا برخاست
چشم تو راز دل و قصه ی جان می گوید
نغمه ی عشق تو با هر شعر و نجوا برخاست
مهدی غلامعلی شاهی