زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

بیماری در خواب دید: در مطب شما هستم و به من می گویید:تو پرنده عجیبی هستی، تا حالا موجودی شبیه تو ندیده ام. مثل همیشه از احساسی که در رؤیا داشت، پرسیدم. پاسخ داد: صمیمی و راحت بودم. این بیمار که مراسم و رفتارهای وسواسی - جبری غیرمعمول زیادی داشت، برای بسیاری از سرمایه های خود، ارزش کمی قائل بود: هوش بالایش، طیف وسیع آگاهی ها، علایقش و اینکه زندگی اش را فدای خدمت به دیگران کرده بود. به خود تلقین می کرد که من تنها به رفتارهای عجیب و غریبش علاقه مندم، همان قدر که ممکن است به یک نماش عجیب سیرک علاقه نشان دهم. رؤیا ما را به بخش مهمی از زندگی روزمره اش هدایت کرد که در آن، از بیان خصوصیات پیچیده اش، به عنوان راهی برای تعامل با دیگران استفاده می کرد. دنبال کردن این موضوع به بیان احساس تحقیری منتهی شد که نسبت به خود داشت و این ترس که مبادا دیگران به خاطر پوچی، سطحی بودن و تخیلات دیگرآزارانه طردش کنند.
ZibaMatn.IR


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید

انتشار متن در زیبامتن
×