در دل شب ز غم و درد جدایم کردن...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن مهدی غلامعلی شاهی
- در دل شب ز غم و درد جدایم کردن...
                        در دل شب ز غم و درد جدایم کردند  
با نسیمی ز وفا آشنایم کردند  
در سکوت سحر از بادهٔ عشق و امید  
ساقی لطف و کرم مست و رهایم کردند  
چون پرنده به هوای دل خود پر بزنم  
در گلستان وفا بال و نوایم کردند  
از غم و رنج جهان دور شدم با لطفی  
که به دریای محبت ره و جایم کردند  
در دل شب ز نوای دل یاران خوشم  
با صفای دل و جان هم نوایم کردند  
در هوای سحر از بادهٔ مهر و صفا  
با نگاهی ز وفا شاد و رهایم کردند  
چون گل تازه که در باغ بهاران روید  
با نگاهی ز صفا تازه و شایم کردند  
در دل شب ز خیال رخ او مست شدم  
که به جامی ز شراب دل و رایم کردند  
در دل آینهٔ عشق به خود خیره شدم  
با نگاهی ز صفا پاک و صفایم کردند  
چون نسیم سحری در دل شب های غریب  
با نوایی ز وفا گرم و صدایم کردند  
مهدی غلامعلی شاهی
                    
