زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

ای نگاه مست تو آشوب در جانم زده
عشق تو آتش به هستی و به سامانم زده

هر نفس با یاد رویت می شود عمرم فزون
گویی از جام حیاتت ساقی دورانم زده

در خیال قامت سروت چو مجنون گشته ام
شور لیلی در سر این دل به زندانم زده

گر چه دوری از برم، نزدیک تر از جان منی
عطر گیسویت شبیخون بر گریبانم زده

بی تو هر دم می شود پژمرده تر باغ دلم
خار هجران زخم ها بر گل به بستانم زده

در کویر تشنگی، لب های تو چون چشمه اند
موج عطش بر لب این تشنه لب، طوفانم زده

چشم مستت راز عشقم را به عالم فاش کرد
تیر مژگانت به قلب عاشق و حیرانم زده

گر چه پنهان می کنم عشقت ز چشم دیگران
شعله ی سوزان عشقت آتش به پنهانم زده

در شب تاریک غم، مهتاب رویت می درخشد
نور عشقت پرده از اسرار پنهانم زده

بی تو هر لحظه به کام مرگ نزدیک تر شدم
عشق تو بر زندگی ام مُهر جاودانم زده

مهدی غلامعلی شاهی
ZibaMatn.IR

مهدی غلامعلیشاهی ارسال شده توسط
مهدی غلامعلیشاهی


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن