زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

دل چو دریا موج زن، در بند طوفان می کشد
ناخدای عشق، کشتی را به سامان می کشد

آسمان در خواب هم، از ماه روشن تر شود
شب نوردی را به سوی صبح خندان می کشد

در نصیحت های خشک، آتش نمی بیند کسی
عشق، شمعی را به دل، با دست لرزان می کشد

کم مقداران جهان، در شعله های بی خبر
خاکستر را به بادی سبک جان می کشد

وقت بی برگی، درختان، برگ ریزانی کنند
ریزشی از اشک را، دستار پنهان می کشد

حلقه ی زلفش به دور گردن افسون می کند
آه از آن زنجیر که دل را به زندان می کشد

سبزه زاران در نگاهش، سبزتر از پیش اند
خط زلفش را به بوی عطر ریحان می کشد

شیشه ی دل خشک و پر، از باده ی عشق است و بس
هر که لب بر لب، به شهد وصل جانان می کشد

چشم حیران در نگاهش، گم شود چون قطره ای
بحر عشقش را به گرداب پریشان می کشد

عاقبت در راه عشق، از خود فدا گردد کسی
عاشقی را در مسیر عشق، جانان می کشد

مهدی غلامعلی شاهی
ZibaMatn.IR

مهدی غلامعلیشاهی ارسال شده توسط
مهدی غلامعلیشاهی


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن