چشم جادویت به خون دل نگارد لال...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن مهدی غلامعلی شاهی
- چشم جادویت به خون دل نگارد لال...
                        چشم جادویت به خون دل نگارد لاله ها  
وز لب لعلت چکد در جام جان پیاله ها  
زلف پرچینت شب یلدای عشاق است و باز  
می کشد در بند خود صد کاروان دنباله ها  
ابروی چون ماه نو، تیری به قلبم می زند  
تا کند مجنون مرا در دشت و کوه و لاله ها  
قامتت سرو بلند و غمزه ات تیر خدنگ  
می کشد در خاک و خون صف صف دل واله ها  
لعل لب را چون گشایی، آب حیوان تشنه شد  
وز نگاهت می شود پرپر گل و گلاله ها  
موج گیسویت که بر باد صبا رقصان شود  
می برد از یاد دل، صد باغ و صد دنباله ها  
آه سوزانم ز عشقت شعله ور گردد چنان  
کآتش افتد در فلک، سوزد همه هاله ها  
چشم مخمورت خراب و مست سازد عالمی  
وز می لعلت شود پر جام و پر میاله ها  
نقش رخسارت نگارم بر دل و جان هر نفس  
تا شود محو از نظر نقش همه بیگاله ها  
گر تو یک دم بنگری بر حال زار عاشقان  
می شود محو از جهان غم ها و درد و ناله ها  
مهدی غلامعلی شاهی
                    
