زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

شب وصال تو را در خیال می بینم
هزار شمع امید اشتعال می بینم

به هر نفس که کشم، نقش روی تو پیداست
درون آینه ی دل، جمال می بینم

ز چشم مست تو هر دم هزار فتنه برآید
ولی من از تو فقط اعتدال می بینم

به کوی عشق تو سرگشته ام چو گرد سبک
ولی خود را اسیر این مجال می بینم

نسیم زلف تو آشفته کرد حال مرا
در این پریشانی، حسن حال می بینم

به باغ وصل تو ای گل، خزان نمی گنجد
بهار عشق تو را بی زوال می بینم

گذشت عمر و ندیدم وصال روی تو را
ولی هنوز تو را در خیال می بینم

به هر کجا که نظر می کنم تو حاضر و من
خود را غریق این همه حسن و کمال می بینم

اگرچه دور شدم از دیار یار، ولی
هنوز خویش در آن کوی و یال می بینم

چو ماه روی تو در آسمان عشق بتابد
ستاره های امید را فال می بینم

مهدی غلامعلی شاهی
ZibaMatn.IR

مهدی غلامعلیشاهی ارسال شده توسط
مهدی غلامعلیشاهی


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن