زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

چو شمع از سوختن پروانه را پروا نمی باشد
دل عاشق ز غم پروای فردا را نمی باشد

به زنجیر جنون بستند پای عقل را، آری
جنون عشق را پروای زنجیرا نمی باشد

ز چشم مست ساقی می چکد خون دل عشاق
می ناب را حاجت به مینا را نمی باشد

نسیم صبح را در گلشن رخسار یار من
گذر بر غیر آن گل های رعنا را نمی باشد

به دریای غمت غرقم، ولی در ساحل وصلت
صدف را طاقت آن دُر یکتا را نمی باشد

چو بلبل نغمه سر کن که در بزم گل و پروانه
سکوت تلخ را یارای غوغا را نمی باشد

ز زلف یار مشکین، عطر عنبر می تراود، لیک
صبا را قدرت حمل این عطرها را نمی باشد

به تیغ غمزه ات گر سر دهم، جانا، عجب نبود
که تیغ عشق را پروای سودا را نمی باشد

چو شب در زلف او گم گشته ام، ای ماه رخساره
طلوع صبح را یارای شب ها را نمی باشد

ز چشم مست میگونت چنان مستم که در عالم
شراب ناب را مستی چو ما را نمی باشد

مهدی غلامعلی شاهی
ZibaMatn.IR

مهدی غلامعلیشاهی ارسال شده توسط
مهدی غلامعلیشاهی


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن