زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

(غفلت سرای عمر)

از عشق دم زدیم و زمان در هوس گذشت
پیری رسید و عمر گران ، در هوس گذشت

افسوس! شد تباه ، همه روزگارمان
از نوبهار تا به خزان در هوس گذشت

روحی نمانده است به پیکر چو مُردگان
درد و دریغ و آه! که جان در هوس گذشت

هر روز ، در هوس سپری گشت تا غروب
هر شام تا به وقت اذان در هوس گذشت

مقصود ، از عبادت مان بود چون بهشت
یعنی به شوق باغ جِنان در هوس گذشت

آیا چه سان توان که از این عمر ، دم زنیم
وقتی که در نهان و عیان در هوس گذشت

در هر نفس گذشت چو این عمر ، بی هدف
شرحش چه حاجتی به بیان در هوس گذشت

جانی نمانده است در این جسم دردمند
زیرا روان و تاب و توان در هوس گذشت

گفتم حقایقی، که به غفلت سرای عمر
در راه خیر و شر همه شان در هوس گذشت

سروِ چمان کمان شد و حاصل نداد؛ چون
تیری که بگذرد ز کمان ، در هوس گذشت

پیرانه سر ، رسید و به عزلت ، نشسته ایم
چون زندگی و بخت جوان در هوس گذشت

(ساقی) چه سود شِکوه از این عمر بی ثمر
وقتی که روز و شب به زیان در هوس گذشت

سید محمدرضا شمس (ساقی)
ZibaMatn.IR

سید محمدرضا شمس (ساقی) ارسال شده توسط
سید محمدرضا شمس (ساقی)


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن