در دل شب ز غمت ماه به فریاد آ...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن مهدی غلامعلی شاهی
- در دل شب ز غمت ماه به فریاد آ...
                        در دل شب، ز غمت ماه به فریاد آمد  
قصه ی عشق تو با اشک چو بنیاد آمد  
ناله ی بلبل مست از دل گلزار تو بود  
بوی زلف تو به هر باغ و به هر باد آمد  
چشم مست تو به دل گفت حدیثی ز نهان  
راز دل با تو به هر لحظه و ابعاد آمد  
آتش عشق تو در جان و دلم شعله ور است  
هرچه کردم که نهان سازم، به امداد آمد  
در هوای تو دلم مست و خراب است و غمین  
هر نفس با تو به صد شوق و به معاد آمد  
باغ خاموش دلم با تو به گلزار نشست  
نغمه ی عشق تو با هر گل و شمشاد آمد  
چون مه و مهر به یک جلوه ی زیبا بنشست  
نور رویت به دل شب، چون به میعاد آمد  
در ره عشق، فدا کردم و دل بردی ز من  
قصه ی عشق تو با هر ضربه ی یاد آمد  
تا که در کوی تو افتاد نگاهم به نگاه  
شور و شیدایی و عشق و به سواد آمد  
چشم تو راز دل و قصه ی جان می گوید  
نغمه ی عشق تو با هر شعر و داد آمد  
مهدی غلامعلی شاهی
                    
