توفیری نداشت خاطر افسرده را لبخند...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

توفیری نداشت
خاطر افسرده را لبخند توفیری نداشت
مثل ازادی که با دربند توفیری نداشت

سر بروی صخره با حال پریشان خفته را
موج کارون بوده یا اروند توفیری نداشت

قحطی باران که باشد سال و ماه ننگ را
ماه فروردین یا اسفند توفیری نداشت

برگ و بار رفته بر تاراج توفان را ببین
سوز و ساز ریشه و آوند توفیری نداشت

بسکه دیوارست و دشوارست این ره کوره ها
استخوان با درد و زانوبند توفیری نداشت

گو نیفتد بر زمین و نشکند که گفته اند:
چینی بشکسته را پیوند توفیری نداشت

صد خراسان از دیار باشتین جامانده ایم
اهل ترشیزیم یا ریوند توفیری نداشت

گرچه صد آتش میان سینه روشن مانده است
از دماوندیم یا الوند توفیری نداشت

♤♤♤

ZibaMatn.IR

تفسیر با هوش مصنوعی

شعر بیانگر یأس و ناامیدی شاعر از وضعیت موجود است. فرقی نمی‌کند غمگین باشد یا آزاد، در بند باشد یا نه، در هر حال رنج می‌برد. محیط و زمان تاثیری بر مصائب او ندارد؛ چه در کنار رود کارون باشد یا اروند، چه بهار باشد یا زمستان. همه چیز از بین رفته و هیچ چیز قابل جبران نیست؛ مانند ظرف شکسته یا هویت از دست رفته. محل زندگی و ریشه‌هایش نیز در این رنج بی‌تاثیر است.

ارسال متن