ملکه ات نام نهاده ام هرچند...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

ملکه‌ات نام نهاده‌ام؛
هرچند بلندبالا چونان کوهانی هست،
پاک‌تر از شبنم سپیده،
زیباتر از سپیدارِ برجسم—
اما تویی ملکه‌ی بی‌همتا.

وقتی در کوچه‌ها گام می‌نهی،
هیچ‌کس نمی‌داند که تویی؛
نمی‌بیند تاجِ بلورینت را،
و نه گلی که چون فرشی از طلای خونین،
زیر گام‌هایت گسترده می‌شود—
فرشی که در خیال وجود دارد،
نه در واقعیت.

و آنگاه که حضور می‌یابی،
همه‌ی رگ‌هایم،
رودخانه‌های پنهان تنم،
با آهنگی خروشنده، جاری می‌شوند؛
زنگ‌ها،
آسمان را به لرزه درمی‌آورند،
و سرودی آسمانی، جهان را پر می‌کند.

فقط تو و من،
فقط من و تو—ای عشق من—
صدای آن را می‌شنویم.

پابلو نرودا
ZibaMatn.IR
غزل قدیمی
ارسال شده توسط

تفسیر با هوش مصنوعی

این شعر، ستایشی عاشقانه از معشوقی است که گرچه ظاهری باشکوه ندارد، اما در قلب شاعر، ملکه‌ای بی‌همتاست. عشق شاعر پنهان است، اما حضور معشوق، احساسات عمیق و سرشار او را فوران می‌کند و جهانی از عشق و شور را در درونش می‌آفریند. این عشق، رازی مشترک میان دو عاشق است.

ارسال متن