درد من چکه چکه می ریزد...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن اشعار سید هادی محمدی
- درد من چکه چکه می ریزد...
دردِ من چکّه چکّه میریزد
لایِ زخمِ عمیقِ افکارم
با هیاهوی ساعتِ تَب دار
می پرد چُرتِ سردِ خودکارم
واق واقِ حُبابِ مهتابی
روی سقفِ اتاق دلگیر است
شاعری که حصار می بافد
از دهانِ بهانه ها سیر است
از تنِ واژه ی کَپَک خورده
شعری از انتظار می دوشم
شک ندارم به مرگ فاصله ها
ردّپای تو را که می پوشم
لحظه ای نذر کن نگاهت را
روی دستانِ بی پناه قنوت
من دچارِ صدایِ چشم توام
در سراشیبِ بی امان سکوت
چتر وا کن برای تَرکه ی خیس
در دلِ عقده زار هرجایی
باورم کن تو هم شبیه منی
زنگِ تعویضِ قابِ تنهایی
روسری باز کن بگیرم باز
لقمه ای از حیای موهایت
کاش در ماجرای شانه ی تو
من بمیرم به جای موهایت
در لغتنامه ها مرورم کن
زیر هر واژه ای که غم دارد
لاهه ی کشفِ ارتکاب جنون
غیر من چند متهم دارد؟
دور تا دور مرز آغوشم
بوسه ای داغ و ارغوانی کن
پای این چارپاره ی مجروح
گوشه ای باش و دیده بانی کن