انگار که توی سینه طوفانی بود! یک غدّه به قدرِ سیب، زندانی بود! یک روز به ناچار به نجّاری رفت ... تجویزِ پزشک، ارّهدرمانی بود!
این متن را با دوستان خود به اشتراک بگذارید.