عصر پاییز وقت آرام جهان است...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
                        عصر پاییز، وقتِ آرامِ جهان است…
وقتی خورشید خسته، پشت شاخههای زرد پنهان میشود
و سایهها روی زمین دراز میکشند،
گویی همهچیز میخواهد کمی استراحت کند؛
دلِ زمین، دلِ آسمان، و حتی دلِ آدمها.
در عصر پاییز، هوا بوی چای تازهدم میدهد،
بوی بارانِ در راه، بوی پنجرهی نیمهباز و سکوت خانهها.
باد میوزد و برگها آرام از شاخه جدا میشوند،
مثل واژههایی که در گلو میمانند و هیچوقت گفته نمیشوند.
نور خورشید کمجان اما دلگرم است،
رنگها در هم میتَنند — طلایی، نارنجی، قهوهای —
و خیابانها، لبخندی غمگین به چهرهی شهر میزنند.
در چنین ساعتی، آدم دلش میخواهد راه برود،
بیآنکه مقصدی داشته باشد؛
فقط قدم بزند و گوش دهد به صدای خشخش برگها،
به موسیقی آرام پاییز.
عصر پاییز، فصلی در دلِ فصلهاست —
لحظهای کوتاه اما پر از حرفهای ناگفته.
جایی میان رفتنِ روز و آمدنِ شب،
میان روشنی و خاموشی، میان بودن و نبودن.
در این ساعت، دلِ آدم نرم میشود،
مثل برگهایی که در باد میرقصند و بیآنکه بدانند چرا،
از شاخه جدا میشوند.
پاییز، به عصرهایش معنا میدهد؛
به سکوت، طعم دلتنگی میپاشد،
و به هر غروب، نگاهی شاعرانه میبخشد.
عصر پاییز یعنی لحظهای برای فکر کردن،
برای یاد گرفتنِ آرام بودن،
و برای فهمیدن اینکه گاهی، غروب هم میتواند زیبا باشد… 🍂