از غم هجر تو دل در...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن اشعار مهدی غلامعلی شاهی
- از غم هجر تو دل در...
از غم هجر تو دل در تب و تاب افتادست
دیده از دوریِ رُخ همچو سحاب افتادست
در شبستانِ خیال، نقشِ تو را میجویم
دلِ آوارهی من، در چه عذاب افتادست
آتش عشق تو سوزاند وجودِ فانی
مرغِ جان در قفسِ غم به شتاب افتادست
دردِ هجران تو، چون زهر، به جانم پیچید
دلِ بیمارِ غریب، در چه حساب افتادست
در ره عشقِ تو من خاکنشین گشتم باز
پایِ لغزان شدهام، باز به آب افتادست
ای صبا، از برِ جانان خبری آور باز
دلِ سرگشتهی من، در چه سراب افتادست
بهرِ دیدارِ رُخَش، جان به لب آمد آخر
این دلِ خستهی من، در چه نقاب افتادست
شمعِ جانم ز فراقش همه دم میسوزد
نورِ امیدِ دلم، در چه حجاب افتادست
از غمِ دوریِ تو، دل شده دریای خون
کشتیِ آرزویم، در چه گرداب افتادست
در سکوتِ شبِ هجران، به فغانم هر دم
دلِ بیتابِ غمین، در چه اضطراب افتادست