یک زمین را آب دادم خویش...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای
یک زمین را آب دادم، خویش را خسخانه ساخت
زهر بر خاکی زدم، گل داد و یک گلخانه ساخت
مشرکی را دل شکسته دید ابراهیم من
عهد بر هم زد، تبر انداخت، یک بتخانه ساخت
عاقلی تا وصل هر مخروبه را با ماه دید
دل به هر سیلاب و طوفان زد از آن ویرانه ساخت
زاهدان را گو چرا با مِی خصومت میکنید
از ازل رب، عرش و رضوان را پر از میخانه ساخت
شمع همدم بود با پروانه، تا آمد نسیم
این سخن چین شمع من را قاتلی دیوانه ساخت
مهدی فصیحی
ZibaMatn.IR