باور داشتم که مردی بتواند از...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
5 امتیاز از 3 رای

باور داشتم که مردی بتواند

از نگاهِ زنی، جهانی بنا کند،

و بر آن، باران و کوه و مهتاب ببخشد...

دارم از یک وطن سخن می‌گویم،

که در آغوشِ توست.

هر خنده‌ات، خیابانی‌ست پر از چراغ،

هر اشک‌ات، رودخانه‌ای‌ست روان،

و من، در این سرزمین،

هر روز دوباره متولد می‌شوم،

و هر شب، آرام در تو می‌میرم.

علیرضا فاتح
ZibaMatn.IR
فاتح
ارسال شده توسط
ارسال متن