خرسند بودبه سردخانه که می بردیمشاز خانه ی سردماندیگر نمی لرزیددر دهان نیمه بازشته مانده ی فریادی می درخشیدو هنوزسوختگی سینه اش را پنهان می کردپدرم مرده بود ZibaMatn.IR
عکس نوشته خرسند بود به سردخانه که می بر...