زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

بانی گل باش، وقت باغبانی می رود
قدر فرصت را بدانی یا ندانی می رود

لحظه را پنداشتی خوابیده است آرام ورام؟
موج سرکش تا کران بیکرانی می رود

تا بخواهی از رمش عکسی بگیری یادگار
این غزال چابک مازندرانی می رود

قصه ی نقال چندت می نماید رنگ رنگ؟
رنگ و رو از پرده های نقل خوانی می رود

هرچه بر پرونده ات پروانه سنجاقک کنی
آخرش این ها به کار بایگانی می رود

چشم گلدانم به عطرش روشن و فرمان رسید
شمع نذرش کن که دارد شمعدانی می رود

آدمی گیرم که دیری بود مهمان زمین
عاقبت مهمان که از این دار فانی می رود!

دل نسوزاند آسمان بر شیرخواران افق
خون باران را ببین بر شیروانی می رود

عشق بادآورده ام را باد با خود برده است
هرچه آمد ناگهانی، ناگهانی می رود

مرگ پایان کبوتر نیست، پای آن بایست
با کبوتر انتظار مهربانی می رود

هان صدایم کن که آخر آنچه می ماند صداست
بی صدا بیم سکوت جاودانی می رود

ZibaMatn.IR


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید


انتشار متن در زیبامتن