دختر شهریور!
گندم موی ترا
مهر دستان طلای خورشید
چه فریبا
زیبا
دانه دانه
رج رج
چه شکیبا
بافته...
آن خدای باور
اولین و آخر
شعر این مزرعه را
به لطافت
با عشق
همچو دیبا تافته...
غزل صورتی یاد محبتهایش
همچو گوشواره
به قلب و جانم
نغمه خوان،
آویز است...
دختر شهریور!
شاعرانه،رقصان
می خرامی آرام
تو در آغوش نسیم
با غمی بی آهنگ
دامن سبز تو
میبازد رنگ
عاشقانه،دلتنگ...
آخرین سمفونی تابستان!
زردی گاه به گاهت
هرچند
قاصد پاییز است
دست فصل سوم
بر تن و گیسویت
مهرِ شعرآمیز است
چشم بارانی او
خیس از عشق،
ز غزل لبریز است
کوچه های قلبش
نور امّید تب شبدیز است...
شهریورتان مهرآمیز
ZibaMatn.IR