متن۵۱:
از مردن نمیترسم،از زندگی چرا.
دیگه کسیو نمیشناسم که خالصانه پاک باشه،خالصانه دلش با منو تو باشه!
اگه تو میشناسی بگو...
دلم آزادی بیان میخواد؛آزادی
نه که سرزمینو مرزو بوممو دوست نداشته باشم،نه؛اصلا اینجوری نیست
من میگم بیایم حقوق بشریو تو چند خط واضح برای همه بیان کنیم.
من میگم بیام آدم هارو بر حسب عشقو معرفت بچینیمو طبقه بندی کنیم نه پولو ثروت!
ما از گل بودیمو هستیم،خلقت عظیم بود
خدا هم در وجود من ،هم در وجود تو، دانه عشقو محبت نشاند!
اما اگه بخوام صادق باشم زندگی بعضیا تعطیله...!
از دینو دیانت شاید تنها امر به معروفو نهی از منکرو سلامو صلواتو یاد گرفتیم؛اما تمامش که این نیست!
تو به یکی از این بچه های کار محبت کن،کمتر دل کسیو بشکن،سعی کن همرو بخندونی،واسه کشوری آرزوی مرگ نکن؛
تازه میفهمی مسلمون بودن ینی چی اصن!
تازه میفهمی هدف از زندگی کردن چی بود؟...
اگه هنوزم بخوایم میشه!
هنوزم دیر نیست... ما همدیگرو داریم!
ZibaMatn.IR