فراموش شده ام
مثل طنین صداهایی که لابه لای خطوط خانه به گل نشسته است
ودیوارهایی که روزی انعکاس شادیها ومهر ورزیها بود
اکنون خانه عنکبوتهاست
فراموش شده ام
مانند غباری صد ساله
که بر پنجره ها نشسته
و هیچ نسیمی برای دلجویی از پنجره ها نوزید
فراموش شده ام
آنقدر که بوی مرگ می دهد نفس هایم
ZibaMatn.IR