زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

این روزها اینقدر توی خاطرات غرق می شم که مجالی برای زندگی کردن ندارم...حس میکنم نود درصد ذهن من از خاطره تشکیل شده و بقیه اش هم صرف فکر کردن به همون خاطره ها میشه...بعضی روزها که خیلی خوش شانس هستم خاطرات خوب میان و دستم رو می گیرن و از همون اول صبح تا آخرای شب پا به پام همه جا می گردن..همه جا..و امان از روزهای بدشانسی که نوبت به خاطرات بد می رسه.. امروز اما نوبت به خاطره ای رسید که نه خوب بود نه بد..یک بُرش کوتاه از یک روز کاملا معمولی تو یک روز تابستونی بسیار معمولی...یک روز مثل امروز...من و تو..سایه درختی و جوی کوچک آبی و کوچه باغی که انگار هیچوقت به پایان نمی رسید..به نظرم خاطرات وقتی آزار دهنده هستند که آدم های توی اون داستان هنوز هستن..ولی دیگه مثل قبل نیستن...شبیه تو که که امروز بودی اما من دیگه نمی شناختمت.
ZibaMatn.IR


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید

انتشار متن در زیبامتن