مردی کامل
که مرگ را انتخاب نکرده اما برای رهاییِ راستی، مرگ بر او نازل می شود
و وقتی مرگ بر او نازل شد در مقابل آن جا نمی زند.
رفتاری دارد که باید داشته باشد و با پذیرش مرگِ تلخِ خود
شهید راه رهاییِ راستی می شود...
آیین "سوگ سیاوش" در ایران بازتاب های بسیاری داشته است و گویی هر سال سیاوش همانند ققنوس از خاکستر خویش
سربرمی آورد
زنده می شود
و باز می میرد
و باید به سوگش نشست...
"سیاوش" در فرهنگ ایران یک شخصیت مذهبی به شمار می رفته و جنبه ی روحانی و معنوی داشته است.
با گرویدن ایرانیان به اسلام و پذیرش مذهب تشیع، بسیاری از رفتارها و باورهای فرهنگی و آیینی کهن ایرانی که با ساختار فرهنگی و انگاره های دینی مذهبی جدید در تقابل بودند، کم کم از یادها رفتند و رفتارها و باورهایی که با تصورات اجتماعی و فرهنگی آیینی تازه تعارض نداشتند، با آن ها درآمیختند.
"سوگ سیاوش" جزو معدود رسومی است که گذر زمان نقش چندانی در دگرگونی آن ایفا نکرده است. دلیل آن را می توان نگاه تقدس گونه بشر به مسئله ی "شهادت" دانست. مسئله ی مرگ و به ویژه مرگی که در راه حق و راستی باشد.
"سوگ سیاوش" مربوط به تک تک آدم ها است و ما را به تعمق راجع به احوالات همدیگر وادار می کند. چراکه همه ی ما یک سیاوش گمشده در دل داریم و باید جستجوگر او باشیم و هرچقدر به او نزدیک تر شویم حرکتمان صحیح تر می شود و در طول تاریخ نیز هربار به آن نزدیک شده ایم، درست حرکت کرده ایم و به سرمنزل مقصود، نزدیک تر...
.
.
ZibaMatn.IR