شنبه , ۲۹ دی ۱۴۰۳
ایران پر غرور و سربلند از داشتن خانواده ای جسور و صبور و شجاع به خود می بالد، دلها سخت گریانند و چشم ها به خون نشسته اند،بارش سیل بار اشک این ملت از شوق است، شوق وجود دلاور مردان قیور سرزمینش، کسانی که بااقتدار قدم بر می دارند واز کارشکنی ها و توطئه های ملت های کثیف بیمی ندارند، شهیدرئیسی، کبوتر صحن امام رضا پر کشید و اوج گرفت و بر فراز آسمان می درخشد، روح ایشان مقامی بدست اورد که هر کسی آرزویش را دارد و دست های یک ایران دعا گوی همنشینی با وی هست...
رعدِ برق آسای سکوت، ارامش را به سلول هایم منتقل میکند،نیمی از وجودم در میان لاله های سرخ و خونین ِدلاوران شجاع نبردی که برای مردم،کشور،دین و ایینشان جان فدا کرده اند جا مانده است...با گذاشتن قدم در این مکان از میان سیاهچه های تاریک ذهنم به بزرگترین چاله که همان چاله حسرت است میرسم ،حسرت اینکه ای کاش من نیزتوفیقی نصیبم میشد و میتوانستم جسمم را در این ارامشگاه به خاک بسپارم و روحم را رهسپار اسمان کنم،ای کاش این موهبت الهی شامل حال من نیز میشد،ای کا...
درحریم امن، غوغا بر پاشد یک کافربی صفت چنین رسواشدخونی که زِ رگهای شهیدی پاشید با آن سندِحبّ علی امضا شد🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤زهراسلحشور...
صدای نوحه ها می آید ای دل!غمی در حسّ ما می آید ای دل!سرای سینه ها آکنده از غم؛شهید از کربلا می آید ای دل!زهرا حکیمی بافقی،کتاب دل گویه های بانوی احساس....
سلام ای آخرین جامانده ی پوسیده بر دیوار و بارانی ترین چتر انه های وحشی دیدار زمین هیز و زمان در چنته ی تکرار بسامدهای بی مقدار و حس شاعری با ردپای ناقص افکار همین جا صبر کن یکدم کنار ذهن دلشوره سوالی را که می پرسد برای پاسخ انکار چرا این قدر کم جانی؟ چه داسی شیشه ی باریک قابت را درو کرده؟ و دندانی که یادت را میان دشت قالی ها ولو کرده سلامٌ قَولَ مِن رَبٍ برای قامت پوسیده ی بابای در ...
ای شهید خفته در آتشالبرز من کو؟ زاگرس کو؟ای شهید خفته در آتش!ای که آتش در نگاه تو,می سوزد و می تازد و آغوش می گیردآغوش تو آغوش گرما بخش رویاهای بی بال و پریست که سوختند و جوجه هایش در کنجی کز کرده اندبلوط ها،خاطره ات را با صدای دارکوب ها مرور می کنندولی افسوس که صدایی نمی آیدبعد از تو سوسک ها بلوط ها را خوردند و باقی رادست های سیاه می سوزانند و می فروشندسایه های دلنشین از گرمای آتش فرار کردند و منتظر معجزه انددیگر بلوطی نی...
به لاله ی درخون خفته شهید دست ازجان شسته قسم به اسم آزادی به لحظه ای که جان دادیکه راه مااااباشد آنراه تووووای شهیدهمه به پیش همه به پیش به یک صدا:جاویدان ایران عزیز ما...
با گردش روزگارمان چرخیدیم گاهی گل شادی و گهی غم چیدیمیکسو غم نان بود و دگر سو غم جاناز معنی زندگی همین فهمیدیم.. .. بهزاد غدیری...
دست نامردی که دل / پاکت نشونه گرفت فکرنمیکردمیرسونه / قلب پاکت به بهشت شاگردای توراهت / به خوبی ادامه میدن باشهادت نمیمیره / یه مردی که واسه میهن افتخارکسب کرده علمش / توی جهان زبانزده ازترورش چشم ملت / چشمای یه جهان تره...
مردی کاملکه مرگ را انتخاب نکرده اما برای رهاییِ راستی، مرگ بر او نازل می شودو وقتی مرگ بر او نازل شد در مقابل آن جا نمی زند.رفتاری دارد که باید داشته باشد و با پذیرش مرگِ تلخِ خودشهید راه رهاییِ راستی می شود...آیین "سوگ سیاوش" در ایران بازتاب های بسیاری داشته است و گویی هر سال سیاوش همانند ققنوس از خاکستر خویشسربرمی آوردزنده می شودو باز می میردو باید به سوگش نشست..."سیاوش" در فرهنگ ایران یک شخصیت مذهبی به ...
عاشورا هر روز در کربلای دلمان اتفاق می افتد.کوشش کنیم حسین دل، به دست یزید نفس، تشنه لب شهید نشود . . ....
مگر می شودتو باشی و … واژه هامرا به گلوله نبندند ؟و هر لحظه شعریدر من شهید نشود !!!...
مادر هر کاری کند... بچهها یاد میگیرند... مثلا اگر شهید بشود... یا زهرا... مادر که نباشد... خانه بهم میریزد... حسن دربقیع... حسین درکربلا... زینب در دمشق......
خفته ها! زنگ چیز خوبی نیستشیشه ها! سنگ چیز خوبی نیستوصله ها را به من بچسبانیدبه شما انگ چیز خوبی نیستهای! عاشق نشو نمی دانیکه دل تنگ چیز خوبی نیستکری از پیش یک سه تار گذشتگفت: آهنگ چیز خوبی نیستگفته بودی شهید یعنی چهپسرم! جنگ چیز خوبی نیست....
قسم به نامت…آنقدر عاشقانه هایم را روی این دیوار مجازی جار میزنم که خودت مجبور شوی بیای و بگویی…. آهای اد لیستاش:مخاطبش منم….فقط من….من عشقشم…..“هی تو دلیل متن هایم……..*زیبایی ات دیکتاتوریست که کلمات را در منبه گلوله می بندد..!هر لحظه شعری در من شهید می شود…اصلا می خواهم….آنقدر خودخواهانه در آغوش بگیرمت که جای ضربان قلبم بر روی تنت بماند…به اندازه زیبایی درختان پر شکوفهدوستت_دارم...
سلام عزیز پرپرم/ سلام عزیز برادرم/سلام شهید تشنه لب/سلام شهید بی سرم...
به راه دین از تن و از سر گذشتی/ز قاسم و عباس و اکبر گذشتیاگر چه در خون بودی آخرین ساعات/به زیر تیغ و نیزه کردی مناجاتمُجیب المضطر/چو لاله پرپر/شهید بی سر/غریب مادرحسین ِ مظلوم.....
این خشک لبِ فتاده دور از لبِ فراتکزخون اوزمین شده جیحون،حسین توستاین قالب طپان،که چنین مانده بر زمینشاه شهید ناشده مدفون،حسین توست...