متن شهید
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات شهید
شهیدی که بر خاکِ میهن جان فداست
به خون خویش مهری بر ایمان نهاد
نفسهای آخر، چو مهر بروطن
به دشتِ شهادت، بهشت ایران نگار
نه مرگیست این گو جانفشانیست ناب
که هر لاله ، زایران بروطن ماند
وطن، قبلهگاهِ دل مردمان
که بر مهرِ آن، عقل و دل میگشاد...
🌷🌷
تقدیم به روان پاک شهیدان:
🌷🌷
روح تو، ناظر؛
روح تو، پویا؛
روح تو، بینا...
روح تو، زنده است؛
تا تمامیِ دنیا؛
تا پایانِ انسانها...
تا پیوستهی تاریخ؛
تا همیشهی بودن...
🌷🌷
پیشکش به پیشگاه پرشکوه شهیدان:
🌷🌷
تو، زنده ی؛
بر قلب تباهی و ستم،
تازندهای...
تو، زندهای؛
پایندهای؛
خورشیدی تابندهای؛
و پردیسِ برین،
زیبندهی توست...
شهید!
تو در گویاترین دبستانِ دل،
به دستوریِ آن دلبرِ دلسِتان،
داستانِ دلدادگی گفتی.
شهید!
تو در آیینِ آسمانیِ عشق،
اتقانِ ایمان؛ اتمامِ عرفان؛
و اجابتِ سبزِ دعا بودی؛
و با ایثارِ جان،
خویشتن را،
بخشندهی آزادی نمودی!
شهید!
تو در بزمِ صداقت،
دُردِ دَرد محبّت نوشیدی!
و در رزمِ شجاعت،
دَرعِ دین و قداست پوشیدی!
شهید!
تو شاهمقصودیِ عشق را با شـاهبـانـگِ شوق تسبیـح مینمودی و عشّاقِ دل میسرودی!
شهید، شیدایی است شیفته؛ که آیت «مَن عشقته» را با خامهی خون تفسیر نمودهاست!
شهید، شیفتهای است؛ که خرمن، خرمن، وجودش را، در آتش عشق بیکرانهی مطلقِ محبّت سوزانده و با خوشه، خوشهی پروینِ پارههای پیکر خویش، پهندشتِ پریشانی را پر نموده است!
وصف شهید و شهادت را باید در گل واژههای قاموس بیکرانهی ایمان، جستجو نمود!
شهید، شیفتهایست عاشق نام؛ که خرمنخرمن، وجودش را در آتشِ عشقِ بیکرانهی مطلقِ محبّت سوزانده و با خوشهخوشهی پروینِ پارههای پیکرِ خویش، پهندشتِ پریشانی را پرنمودهاست!
با ترکش چشم خود هلاکم کردی
چون گمشدهای به زیر خاکم کردی
گمنامم و کو ز من دگر نام و نشان
یعنی چو شهید بی پلاکم کردی.
ما با ولایت زنده ایم؛
تا زنده ایم ، رزمنده ایم...
ایران پر غرور و سربلند از داشتن خانواده ای جسور و صبور و شجاع به خود می بالد، دلها سخت گریانند و چشم ها به خون نشسته اند،بارش سیل بار اشک این ملت از شوق است، شوق وجود دلاور مردان قیور سرزمینش، کسانی که بااقتدار قدم بر می دارند واز...
رعدِ برق آسای سکوت، ارامش را به سلول هایم منتقل میکند،نیمی از وجودم در میان لاله های سرخ و خونین ِدلاوران شجاع نبردی که برای مردم،کشور،دین و ایینشان جان فدا کرده اند جا مانده است...با گذاشتن قدم در این مکان از میان سیاهچه های تاریک ذهنم به بزرگترین چاله که...
درحریم امن، غوغا بر پاشد
یک کافربی صفت چنین رسواشد
خونی که زِ رگهای شهیدی پاشید
با آن سندِحبّ علی امضا شد
🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤🖤
زهراسلحشور
صدای نوحه ها می آید ای دل!
غمی در حسّ ما می آید ای دل!
سرای سینه ها آکنده از غم؛
شهید از کربلا می آید ای دل!
زهرا حکیمی بافقی،
کتاب دل گویه های بانوی احساس.
سلام ای آخرین جامانده ی پوسیده بر دیوار
و بارانی ترین چتر انه های وحشی دیدار
زمین هیز و زمان در چنته ی تکرار
بسامدهای بی مقدار
و حس شاعری با ردپای ناقص افکار
همین جا صبر کن یکدم
کنار ذهن دلشوره
سوالی را که می پرسد برای پاسخ انکار...
ای شهید خفته در آتش
البرز من کو؟ زاگرس کو؟
ای شهید خفته در آتش!
ای که آتش در نگاه تو,می سوزد و می تازد و آغوش می گیرد
آغوش تو آغوش گرما بخش رویاهای بی بال و پریست که سوختند و جوجه هایش در کنجی کز کرده اند
بلوط...
به لاله ی درخون خفته
شهید دست ازجان شسته
قسم به اسم آزادی
به لحظه ای که جان دادی
که راه ماااا
باشد آن
راه توووو
ای شهید
همه به پیش
همه به پیش
به یک صدا:
جاویدان ایران عزیز ما
با گردش روزگارمان چرخیدیم
گاهی گل شادی و گهی غم چیدیم
یکسو غم نان بود و دگر سو غم جان
از معنی زندگی همین فهمیدیم
..
..
بهزاد غدیری
دست نامردی که دل / پاکت نشونه گرفت فکرنمیکردمیرسونه / قلب پاکت به بهشت شاگردای توراهت / به خوبی ادامه میدن باشهادت نمیمیره / یه مردی که واسه میهن افتخارکسب کرده علمش / توی جهان زبانزده ازترورش چشم ملت / چشمای یه جهان تره