زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

خنک شدن اواخر شهریور نوید پاییز رو میده و غصه دار شدن آخرین روزای موندن،
خبر از رفتن میده.
بدیِ رفتن دوریشه و خوبیش هم اونقدر که بدیش میچربه ارزش گفتن نداره.
من حتی به ساعت ها هم التماس کردم که میشه نگذری؟
به جاده ها اصرار کردم میشه تموم نشی؟
برای خنده هات دعا خوندم و فوت کردم که میشه تموم نشه؟
برات نوشتم که به آخرین چیزی که فکر میکنم از دست دادنت بوده و هر روز به اولین چیزی که فکر کردم که اگه از دستت بدم دنیا چه رنگی به خودش میگیره.
تیکه ی پازل نبودی که من با نبودت کامل نباشم، دومینو نبودی که با نبودنت شکل نگیرم،
پایه های خونه نبودی که نباشی آوار شه سرم،
گرما نبودی که با نبودنت از سرما بلرزم،
کوه نبودی که نباشی نتونم به چیزی تکیه کنم.
تو، خودِ من بودی.
خودِ منی که اگه نباشه هیچ چیزی واسش معنا نداره. که نه پازلی وجود داره،
نه خونه ای، نه کوهی.
همه چیز معناشو از دست میده.
تک تک اعضای این دنیا اسم ندارن که صداشون بزنم،
وجود ندارن که ببینمشون.

غصه دار شدن آخرین روزای موندن،
خبر از جا گذاشتن خودم میده،
رفتن به جایی که نه اسم داره،
نه میشه توش زندگی کرد،
جایی که شادی ها راهشونو برای به چشم رسیدن گم میکنن،
جایی که هر چقدر هم توش بتونم بدرخشم بازم صاحبِ غمگین و منتظر و سرد ترین نگاه های دنیام.
خنک شدن اواخر شهریور نوید پاییز رو میده و غصه دار شدن آخرین روزای موندن،
خبر از رفتن میده.
رفتنی که اگه اختیار خودش رو داشت هیچ وقت مسیرش جز به تو به هیچ جا نمیرسید،
رفتنی که تو مقصدش نباشی که فقط دورِ باطله، گذروندن وقت واسه دوباره رسیدن به توئه،
تویی که خودمی.
ZibaMatn.IR


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید

انتشار متن در زیبامتن