لبخند
مرده ام
سر راهی بی راه
که چه هستم آیا
که چه خواهم باشم
خسته ام
حزن و اندوه رفیقم هستند
گریه ام بارانیست
کوچه ای خلوت است
جویباری پر خشم
لب پنجره دل دعایی کردم
که بیاید و بماند
سر راهم بگیرد و بخواند
آن سرود لبخند
تا بگریم
و بمیرم...
که اعجاز همین است
لبخند برای مردن
سعید کنف چیان
Saeed kanafchian
ZibaMatn.IR