امشب شب تولدم را در اتاق شیشه ای ،،،،
در دنیای مجازی جشن می گیرم ،،،،
ولی کسی را دعوت نمی کنم ،،،،
امسال کسی به تولدم دعوت نیست ،،،،
چون تولدم بوی غم میدهد ،،، روزها در پی هم می گذرند ولی من نمی توانم از کسی که بهترین لحظات عمرم را تباه کرد بگذرم ،،،
سالهاست که مجبورم به همه دروغ بگویم و خودم را خوشحال نشان بدهم ،،،، اما من خوشحال نیستم ،،،غمی عظیم تمام وجودم را مثل خوره از درون می خورد و نابودم می کند ،،،،،
شنیده اید که می گویند : آن کس که می گرید یک درد دارد
و آن کس که می خندد هزار درد ،،؟
ولی من می گویم آن کس که میخندد هزاران هزار درد نگفته دارد ،،،،ولی آن که گریه می کند به هر هزار درد دلش خندیده اما در مقابل این درد عظیم کم آورده است ..!
من نیز امروز در مقابل این همه درد کم آورده ام و تولدم را در دنیای سرد و شیشه ای به نظاره نشسته ام ،،،،💔💔💔💔💔 رزیتا احمدی ⚘جشن تولد⚘
دوباره فصل خزان آمد . و آبان و دی شد
چنین آسان گذشت عمرم سالها از پی هم طی شد
شده باز هم ماه میلادم نشسته برف بر گیسوانم
خداوندا تمام آرزوهایم آه و افسوس در نی شد
گذشت شبهای سرد یلدایی تلخ از پی هم
چه تقدیر سیاهی داشتم ..پس روز من کی شد
ZibaMatn.IR