ما بنده ی احساساتمان هستیم نه اعمالمان.
باور کنید احساس ما آدم هاست که مدام در گوشِ کارهایی که انجام میدهیم پِچ پِچ می کند و راه را نشانش می دهد.
احساسِ ماست که در تابستان، به ما دستور می دهد بنشین و برگ های سبزِ درختی که روبروی پنجره ی اتاق ماست را ببین و کیف کن.
این احساسِ ماست که در پاییز، ما را بلند می کند، به کوچه می فرستد تا همان برگ های سبزی که دیدنشان حالمان را خوب می کرد را لگد کنیم و از صدای خِش خِشش زیر پایمان لذت ببریم.
پنجره ای که بهار چارطاق باز می گذاریم، در زمستان با شیشه های دو جداره می بندیم.
ما بنده ی احساسمانیم.
ما در کارهای روز مره ی خود اینگونه ایم، حال اگر عشق باشد که دیگر فَبِهالمراد.
ZibaMatn.IR