متن احساسات
زیبا متن: مرجع متن های زیبا و جملات احساسات
بوی تنت در خیابان پیچید،
مرا به عقب کشاند،
به روزهایی که هنوز تو بودی،
و جهان دوباره زنده شد.
من و خاطرههایت،
روی سکوت دیوارها نشستهایم…
میبرد قلب مرا،
چشمان تو با یک نگاه.
بغل کردم زندگی را،
بی تو عجب سرد و دلگیر بود.
جز همین کاغذ و همین خودکار
حال من را کسی نمی فهمد
از غصه یک عشق دل آزار نوشتم،
شبها من دل سوخته چون شمع به محراب،
بر حال پریشان،دل غمبار نوشتم،
عشق از غم صد پاره به دل خاطره می ساخت،
دیوانه چو پروانه پریدن دل من بود،رقصیدن مستانه به تکرار نوشتم،
دل بستم و از عشق غزل ها که سرودم...
سخت است دلت تنگ ڪسے باشد و او نہ
نبض و نفست بند ڪسے باشد و او نہ
سخت است ڪہ شیدا و دل آشفتہ بمانے
حال دل تو بستہ بہ لبخند ڪسے باشد و او نه
آسمان چشمانت همچون آسمان ابری اخم کرده بی باران است
هر بار که گفتم گذشت
گرفتار دیگری شدم،
زندگی گذشت ندارد،
آمده ام که هی مبتلا شوم..!
دل گرفتهام، مثل آسمانی که ابرهای تیره بیاجازه مهمانش شدهاند. اشکهایم بیوقفه میبارند، بیآنکه کسی بفهمد این باران بیصدا از کدام ابر اندوه سرازیر شده است.
هر قطره اشکم حکایتی دارد، قصهای از غمی که در سینهام خانه کرده، شبیه برگهای پاییزی که بیهیاهو از شاخه جدا میشوند و در...
شعرهایم بوی دلتنگی گرفتند،
گیسوانم در باد ،
و خود شانه به شانه نسیم،
نه دلسرد از زمانه ی پر درد و آه م، ونه آنچنان دلخوش،
در این زمانه سرد و دلگیر که بال پروانه ها را میبندند،
و من محکومم به شکستن شاخه ها ومجبور به شنیدن صدای...
هیچچیز نگفتم…
خودم را سپردم به لحظه.
باد، فهمید.
برگ، خم شد.
و دل،
بیصدا به سمت نور برگشت.
دلت که تنگ باشد،
باران هم تسکین نیست،
شعر هم مرهم نمیشود،
و هیچ آغوشی وسعت اندوهت را کم نمیکند...
دلت که تنگ باشد،
صدای خندهها در گوشت محو میشود،
کوچهها بوی دلتنگی میگیرند،
و هر مسیر، تو را به خاطرهای قدیمی میکشاند...
دلت که تنگ باشد،
دیگر فرقی نمیکند...
💔
@bzahakimi
کند قلبم، زِ غمهای گران ایست
نمیپرسی؛ که دردت، آخر از چیست؟
اقلّا، با گلِ احساسِ قلبم
نکن بازی؛ دلم بازیچهات نیست
شکوفا کن، درونم، باغِ عشق و
به دستانم بده، گلهای احساس
فرایادم بیاور، مهربانی
به چشمک، چشمکِ شهلای احساس
من دلم تنگ است
ره چاره نمی بینم
چگونه دربیارم دل؟