لااقل پیش بیا تا غزلی ساز کنیم
قصه و شعر و سَر راز دلی باز کنیم
دفتر بغض و عداوت بگشاییم به عشق
تا که از معجزه ی عاشقی اعجاز کنیم
بنوازیم به صد شور و شعف دل ها را
به شب خلوت مان همهمه ابراز کنیم
با نشستن به لبِ تاقچه ی خاطره ها
عشق را با نفس گرم تو آغاز کنیم
شعری از غنچه بوسه بسرایم به لب
افق چشم تو را یک شب پرواز کنیم
تا که صبح بال زند مثل نفس های نسیم
بر سر بوسه ی صبحانه کمی ناز کنیم
کاش هرگز نرود از سر من سایه ی تو
به هوای دل هم عشق پس انداز کنیم
ZibaMatn.IR