زیبا متن : مرجع متن های زیبا

امتیاز دهید
4.5 امتیاز از 2 رای

شکوفه
روزی فکرش هم نمی کرد که از جان درخت بروید ...
و حتی خود درخت پس از گذران زمستانی سخت...
فکر نمی کرد میوه ای از او به بار بنشیند
و قصه برگ
و پاییزی که تقدیرش است ...
شاید فکرش هم نمی کرد از بالای سر به زیر پابرسد ...
رگِ پُر از غُصه اش خُرد شود و در بادها سرگردان ...
و حتی سایه اش هم فراموش ...
شاید اگر می فهمید ...
می فهمید که فرصتی نمانده...
بیشتر ناز کهنه درختش را میکشید
و عشقبازی میکرد با پرنده های غم شاد
شاید فرصت خیلی کوتاه باشد
بیایید فکری به حال دل امروزمان کنیم.
ZibaMatn.IR


ZibaMatn.IR

این متن را با دوستان خود به اشتراک بگزارید

انتشار متن در زیبامتن