تولد هیچکس دست خودش نبودهمن ا...
زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه
- خانه
- متن ها
- متن الهام خلقتی
- تولد هیچکس دست خودش نبودهمن ا...
تولد هیچکس دست خودش نبوده!
من اما به گمانم در این یک مورد هم استثنا بودم.
تو یادت نمی آید ما را در عالم ارواح از یک روح ساختند و تو شدی همان نیمه ی گمشده ی من!
من خوشبختر از دیگران بودم ؛در این دنیا نه ؛در عالم " ذر " بود که پیدایت کردم.
آنجا بهشت طلایی من بود.چرا که هرگز از تو جدا نبودم.
اما جوانه زدی و جهنمم شد دوری ات.
فراق آغاز شده بود و نیز ، عشق هم...
به زندان زمین نمیرفتم تا به دنیا آمدی!
تجلی ات تسلیمم کرد ؛؛ به خواست خودم و با همه ی نخواستن هاشان " نطفه " شدم.
خرداد بود و من شکوفه ای پر از تب تند رسیدن به تویی که مردن نه ؛ زندگی میکردی بخاطرم!
خودم را به نیل سپردم تا در اولین "نوروزت " ماهی کوچک تنگ بلورت باشم.
به دنبال عطر به یادگار مانده ات در پرشکوفه ترین جای جهان چشم گشودم و تو اما بسان گل یخ در زیر خروارها برف در جایی خیلی دور خواب مانده بودی!
فراموشم کرده بودی!
من اما تمام عمر قاصدک ها را راهی کردم به هوای یافتنت.
و سرانجام تب تندم در شرجی شهریور به عرق نشست و غنچه ی بوسه ات روی گونه هایم گل داد...
و این آغاز جهانی بود که هرفصلش را برایم بهاری ساختی پر از گل...
هر ماهش را خردادی کردی برای لمس هرباره حضورت...
و هرروزش را اسفندی تا هرلحظه کنارت از نو متولد شوم!
راست میگویند تولد هیچکس به خواست خودش نبود؛ من هم استثنا نبودم ؛ به عشق تو بود که مرا آفریدند!
پس تولدم مبارکت .