نیست در آغوش من جز نفس گرم تو
در پس آن بوسه ات فاش شده شرم تو
هر قدم از رفتنم بی تو بجا ماندن است
بی تو کجا من روم وقتی هدف ماندن است
هر شب و روز مقصدم سمت حریم تو بود
ژاله صبحگاه من وَسمه چشم تو بود
چشم و دلم را سحر با هَوَست سیر کن
باقی عمرِ مرا عشقی نفس گیر کن
ZibaMatn.IR