زیبا متن
add_circle_outline
search
menu
صفحه نخست
متن عاشقانه
متن زیبا
بیو
پیامک
متن آهنگ
ثبت نام
افزودن متن
کاربران فعال
جستجو
اپلیکیشن
درباره
پشتیبانی
جستجو
×
متن
متن آهنگ
عباس نبی زاده
دلنوشته های من
بدون عشق
زیستن
توهمی
دردناک است...
متن خاص
قاصدک های برباد رفته
با تکیه بر نهال های عور
خط و نشان می کشند
برای بی کفایتی نسیم...
متن خاص
شب از خیال لبریز میشود
وقتی مهتاب در آغوشت
بذرهای عشق می نشاند
عباس نبی زاده...
متن عباس نبی زاده
با این اشتیاق وصف ناپذیر
خواب ستاره را چگونه مُختل کنم
اکنون که با رایحه ی جنگلِ بارانی
مسحورِ جُنبش تاب مژگانش هستم...
متن عباس نبی زاده
از شکار رویاهایم دست بردار
آنها را به فراموشخانه تاریخ سپرده ام
اکنون اندیشه و قلبم به تفاهم رسیده اند
دیگر در رویا پردازی هایت شریک نخواهم شد...
متن عباس نبی زاده
در برهوت سعادت
حس مشترک ما
انتظاری سبز بود
در منظومه ایی گمنام و گنگ
مرعوب کواکب گیج گشتیم
و با سردرگمی
اسیر تلاطم سرابی ژرف...
متن عباس نبی زاده
خورشید را
آنچنان حقیر کرده اند
که به هر سایه ایی
کُرنش می کند...
متن عباس نبی زاده
انباشته از حضورِ توست
این غروبِ پُر هیاهو
جَعدی تدارک ببین
تا معنی پیدا کند
لمسِ گیسویت...
متن عباس نبی زاده
دلتنگِ ماه می شود
بُراده های اشک
وقتی سکوت
هجوم شب را
می بَلعد...
متن عباس نبی زاده
پرهای شکسته آسمان ندیده ام را
از روی سنگفرشهای درد آلود پیاده رو بردار و با اندک نوازشی ،
لابلای کتاب شعرت جا بده
میان همان ورقهایی که
از رهایی سرودی
در تار و پودِ سیاه مشقهایی
که با آن پرواز را به تصویرکشیدی
شاید اینگونه پرواز را ...
متن عباس نبی زاده
اشک خون می بارد ابر
وقتی عُریان میسازد با شرم
نبضِ بحران زده شهر را...
متن عباس نبی زاده
نیست در آغوش من جز نفس گرم تو
در پس آن بوسه ات فاش شده شرم تو
هر قدم از رفتنم بی تو بجا ماندن است
بی تو کجا من روم وقتی هدف ماندن است
هر شب و روز مقصدم سمت حریم تو بود
ژاله صبحگاه من وَسمه چشم تو بود
چشم و دلم را س...
متن عباس نبی زاده
نگارستان چشمهایت مرا مسحور خود ساخته
ببین این قلب مجنونم چگونه دل به تو باخته
تو اینجایی و احساست شد آذین بخش شبهایم
ستاره با فروغ تو چه رویاهایی خوش بافته...
متن عباس نبی زاده
گفته بودی آرزویی نداری
اما از نفوذ چشمانت فهمیدم
آرزوهایت را محبوس کرده اند
تا دلخوش به سنگفرش خیابان باشی
بی خبر از اینکه رگ خوابت را
نشانه رفته بودند...
متن عباس نبی زاده
ازدحام اشک هایت
جزای سختی
برای رستاخیز
تدارک دیده...
متن عباس نبی زاده
پاهایمان را به اندازه کدامین
گلیم نداشته دراز کنیم
وقتیکه خانه قحطی زده مان
شالوده سُستی از فقر دارد...
متن عباس نبی زاده
عشق یعنی ؛
به آغوش کشیدنِ
حرارت نفس هایت
در التهاب بغضی
به وسعت
آرامش سحرگاهی...
متن عباس نبی زاده
بی فرجام ؛
نشسته در ایستگاهی متروک
به انتظار مسافری درگذشته...
متن عباس نبی زاده
برای گره کورِ مشکلات
عصای سفید نذر کردم
عباس نبی زاده...
متن عباس نبی زاده
پاییز چو از گستره برگ تو افتاد
گویی که بومِ فلک از جلوه ورافتاد
یلدا بنهاد دست بدستان زمستان
تا نقشِ سپید بردل بوستان بیفتاد
عباس نبی زاده...
متن عباس نبی زاده
هُرمِ نگاهت
به جیوه های آینه
وفادار تر بود
که اینگونه عاشقانه
ماندگار شد...
متن عباس نبی زاده
هر چه پاییز
رشته بود
زمستان پنبه کرد...
متن عباس نبی زاده