بارون که شروع کرد به باریدن
ازجام بلندشدم چترمو برداشتم ازخونه زدم بیرون،راه افتادم
همینجور که قدم میزدم
خیالم خیس ازیاد توشد
ای کاش توی خیالم نبودی بلکه کنارم بودی
دلم گرفت...دلتنگت شدم...آخه خیلی ازخاطره های با تو بودن واسم زنده شد
ZibaMatn.IR
عکس نوشته زینب بحرینی بارون که شروع کرد به باریدنازج...