قفل انگشتای دستامونو ک جدا کرد...

زیبا متن: مرجع متن های زیبا کوتاه

امتیاز دهید
0 امتیاز از 0 رای

قفل انگشتای دستامونو ک جدا کردن شروع کردم ب هق هق
دستت ک کامل جدا شد هق هقام تبدیل ب جیغ شد و وسط جیغام شنیدم ک گفتی بر میگردم یه روزی و من باز از خواب پریدم
ی لبخند کج نشست رو لبام ک خواب بودم و هیچی نشده و بعد یادم افتاد خیلی وقته گذشته رو تو خواب میبینم..

قلم زهرا ریسمانچی

ZibaMatn.IR
Zahra Rismanchi
ارسال شده توسط
ارسال متن