100 متن کوتاه دلتنگی عمیق ۱۴۰۴ جدید 2025
متن های کوتاه درباره دلتنگی عمیق
100 متن کوتاه دلتنگی عمیق ۱۴۰۴ جدید 2025
کپشن دلتنگی عمیق برای اینستاگرام و بیو واتساپ
تو وقتی میبینی که من افسرده ام نباید بگذری،
سکوت کنی،
یا فقط همدردی کنی!
بنا کننده ی شادیهای من باش!
مگر چقدر وقت داریم؟
یک قطره ایم که میچکیم در تن کویر و تمام میشویم.

خسته ام از زیادی نبودنت.
هر آنکس بویی از مردی نبرده
دو روزه زندگی را گول خورده
اگر صد سال مانَد بینِ مردم
چه فرقی باشدش با دیوِ مرده؟
آنگــونــه تــو را در انتظــارم کــه اگــر،
ایــن چشــم بخــوابــد،
آن یکــی بیــدار اســت . . .
مرا دیوانه میدانست...
نمیدانست نگاهش کرده دیوانه دلم را...
تو همان خواب قشنگی...
که به چشم منِ دیوانه نخواهد امد...
چه بی رحمانه دلتنگ شده، این دل دیوانه.
رو به انتهاست این قصه سرد و سفید
بیا و باز کن ، قفل زمستان دلگیر را،
که سالهاست خاطرات مان در کوچه های
دلتنگی گم شده است.
نوروز خجسته بر شما فرخنده باد.
مایم و همان حسرت پنهان نبودن تو در آغوشم.
آمدم ، دَر زدم
هیچ کس نبود،
غیر از دل تنگی.....
خانه ام ویرانه شد،
وقتی نگاهت به نگاه دگری دوخته شد.
پای رسوایی چشمت، محکم دلم ایستاده.
نگران من نباش.
چیزی جز دلتنگی تو مرا از پا نخواهد انداخت.
عجب رنج عجیب و درد ناکیست، دوریت...
بغضِ دَم کرده یِ اَبرَم
ناشَکیب از تَبِ صَبرَم
شده تقدیرِ من این که؛
بشوم همدمِ جَبرَم
قاتل جان من شده
خاطره های چشم تو.
مشتاق دیدنت هستم.
آن زمان که دلم سخت بهانه ات را می گیرد.
در سینه ی ما،
حسرت دیدار کسی نیست به جز تو
دل ما غرق،
موج زلف مشکین تو شد،
انگار قرار است موج دلتنگی ِتو،
جانم بگیرد ز تن.
در زیر آوار خاطراتت،
چه جانها که نداده ام من.
بی تو بعید است،
جان سالم در ببرم از این همه دلتنگی.
بعید است،
موج دلتنگی تو جانم نگیرد.
تو همان،
بغض نهفته در دو چشمان منی.
اری گناه میکنم،
آن دم که در خیال خود.
محکم در آغوش منی.
جهان از ازدحامِ موجِ ماتم، درد دارد
زمان از التهابِ بسترِ غم، درد دارد
از احساسِ نمِ پیوستهی بغضی تبآلود
نهانِ قلبِ ایرانم دمادم درد دارد
قصد ویرانیِ ما کرده نگاهت انگار.
به جهانی ندهم،
لحظه ی بوسیدن لبهای تو را.
درد بی درمان من تسکین نمی یابد
مگر با بودنت
بی تو..،
پایان حیات من چقدر نزدیک است.
درد را ذره ذره چشیدم تلخ بود…
کسی نیست تمامش را یکجا خریداری کند ؟
ای که هرگز نروی از یادم،
تو مرا نیز به خاطر داری؟
حتی انگشتانم هم از درد زخم های قلبم به لرزه افتاد
من چه میدانستم درمان دردت شوم
زخم دردهایم ، میشوی ..
به وصال تو رسیدن رویای هر شب است
اغوشت ماـבر ،בرمان زخم هایم است
سـ؋ـت בر آغوشم بگیر ،زخم هایم مے سوزـב..